معنی ختم سوره حشر

حل جدول

ختم سوره حشر

سوره مبارکه حشر از جمله سوره های بسیار زیبا و مفهومی قرآن کریم است که سه آیه انتهایی آن اسما جلاله خداست.
نبی مکرم اسلام (ص) روایت شده است: هر کس سوره حشر را قرائت کند بهشت و جهنم و عرش و کرسی و حجاب های آن و آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه و هوا و بادها و پرندگان و درختان و کوهها و خورشید و ماه و فرشتگان، همگی بر او درود و صلوات می فرستند و برای او طلب مغفرت و امرزش می کنند و اگر همان روز یا شب قرائت سوره حشر، از دنیا برود شهید محسوب می شود.
روایت است که هرکس سوره مبارکه حشر را جهت بر آمدن حوائج و حل مشکلات عظیم چهل و یک روز هر روز یک مرتبه بخواند.حاجتش برآورده و مشکلش حل شود. بسیاری از بزرگان تجربه کرده اند (اما بشرط آن که اگر یک روز هم فوت شود.یا فراموش کند باید ختم را از سرگیرد)
امام خمینی (ره) در وصایای خود به فرزندش حاج احمد آقا می فرمایند: پسرم سوره ی مبارکه حشر را مطالعه کن که گنجینه هایی از معارف و تربیت در آن است و ارزش آن را دارد که انسان یک عمر در آنها تفکر کند و از آنها توشه بردار
خصوصا آیات اواخر آن از آنجا که میفرماید:
أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ... تا آخر سوره
آیه الله کشمیری (ره) نقل شده که درباره سوره مبارکه حشر می فرمودند: سوره حشر مخصوصا چهار آیه آخر آن دارای امتیازات بسیاری است. از جمله یک روش خواندن آن به این طریق است:
روش اول
برای حل مشکلات عظیم و برآورده شدن حوائج، چهل و یک روز، و هر روز یک بار بخواند، حاجت او برآورده و مشکلش حل شود.
روش دوم
در یک اربعین، هر روز یک مرتبه افزوده می شود یعنی روز اول یک مرتبه، روز دوم دو مرتبه، ... تا روز چهلم که می شود چهل مرتبه.
روش سوم
طریقه دیگر این است که روز اول چهل مرتبه، روز دوم سی و نه مرتبه، ... تا روز چهلم که یک مرتبه است.
روش چهارم
طریقه دیگر این ختم آن است که هر روز یک بار این سوره خوانده شود و چهار آیه اخر این سوره (لوانزلنا هذا القران علی جبل....وهو العزیز الحکیم) به عدد خاص تکرار شود برای تقویت اراده و قضاءحوائج و معنویت نیک است. چون چهار آیه اخر سوره حشر دارای اسم اعظم است
منابع:
۱- هزار و یک ختم، محمد ابراهیم نصراللهی بروجردی، ص 68.
۲- رهنمای گرفتاران ص 133.

از مرحوم آیه الله کشمیری نقل شده که درباره سوره مبارکه حشر می فرمودند: سوره حشر مخصوصا چهار آیه آخر آن دارای امتیازات بسیاری است.
1- یک اربعین از روز اول یک مرتبه، روز دوم دو مرتبه، تا روز چهلم چهل مرتبه و برای مرتبه دیگر به عکس اول شروع می شود تا اربعین دوم تمام شود. برای استجابت دعا خوب است. دو مرتبه در نجف اشرف به این طریق خواندم.
2- هر کس سوره مبارکه حشر را جهت برآمدن حوایج و حل مشکلات عظیم، چهل و یک روز هر روز یک مرتبه بخواند، حاجتش برآورده و مشکلش حل می شود. بسیاری از بزرگان تجربه کرده اند.
3- در یک اربعین هر روز یک مرتبه افزوده می شود. یعنی روز اول یک بار، دوم دو بار، و... تا روز چهلم، چهل بار سوره حشر را تلاوت کند.
4- هر روز یک بار بخواند که تا چهل روز چهل بار می شود.
5- روز اول چهل بار، روز دوم سی و نه بار و... که تا چهلم یک بار بخواند.


ختم سوره مائده

۱-این ختم باید در اوایل ماه بعد از نماز صبح انجام شود. روز اول ابتدا دو رکعت نماز به جای آورد، سپس تا چهل روز، رو به قبله هر روز ۱۰۰ مرتبه صلوات و ۵۰ بار آیه ۱۱۴ سوره مائده را بخواند. و در هنگام ختم با کسی سخن نگوید. این ختم در فتح امور موثر است. ۲- هجده روز، روزی ۳ بار سوره مبارکه را خوانده و «الله الصمد» را ۱۰۰۰ بار تکرار کند و بعد از اتمام هر روز آیه نور (آیه ۳۵ سوره نور) و آیه ۲۹ سوره فتح را بخواند. ان شاءالله حاجتش برآورده می شود.


ختم سوره طلاق

ختم سوره مبارکه طلاق: به نیت ادای قرض، بیست و یک مرتبه خوانده شود، نافع و موثر است، به تجربه رسیده است (جهت محبت نیز به همین عدد موثر است).


ختم سوره فتح

۱-مداومت بر خواندن سوره فتح در روزهای جمعه بسیار موثر و مفید استو به سبب این ختم اشخاص زیادی به مطلب خود رسیده اند.
۲- مرحوم آیت الله کشمیری درباره این سوره می فرمودند: برای سالک خواندن این سوره به جهت رفع حجب و گشایش قلب لازم است.
۳- از روز شنبه به قرائت سوره ابتدا کند و روزی ۵ بار این سوره مبارکه را بخواند، ولی روز جمعه ۱۱ مرتبه بخواند و بعد از هر بار سوره «اذا جاءَ نصرالله» را بخواند، چون چهل و یک مرتبه تمام شود، ۱۱ بار این دعا را بخواند: « یا مُفَّتِحُ فَتِّحْ یا مُفَرِّجُ فَرِّجْ یا مُسَبِّبُ سَبِّبْ یا مُیَسِّرُ یَسِّرْ یا مُسِّهِلُ سِّهلْ یا مُتِّمِمُ تَمِّمْ بِرَحمَتِکَ یا ارحم الراحمین».


ختم سوره توحید

به تجربه رسیده است که مدت ۱۸ روز، روزی سه بار سوره توحید را به این طریق بخواند:
که آیه ( (الله الصمد)) را ۱۰۰۰هزاربار تکرار کند و هر روز بعد از تمام شدن این کار یک بار آیه نور ( (الله نورالسموات و الارض...)) آیه۳۴سوره نور و یک بار آیه آخر سوره ( (انا فتحنا....)) که اول آن ( (اشداءُ علی الکفار)) است تا آخر سوره بخواند
به شرط طهارت، قبله و مکان خلوت هرکس انجام دهد غیر ممکن است که به حاجت نرسد.
همچنین از مقاتل بن سلیمان نقل شده است:
که مدت ۷ هفت روز، بعد ازنمازصبح روزی ۱۰۰بار سوره توحید را بخوان ومیان ختم صحبت نکن
هنوز هفته تمام نشده به حاجتش خواهد رسید.


ختم سوره قلم

سوره قلم را جهت برآمدن مهمات ۷۵ بار بخوانند.


ختم سوره همزه

این سوره را جهت دفع سخن بدگویان ۲۱ بار بخوانند.


ختم سوره عبس

سوره عبس را جهت روشنایی چشم ۷ بار بخوانند.


ختم سوره جمعه

۱- این سوره را به جهت موافقت زن و شوهر ۵ بار بخوانند.
۲- مداومت بر قرائت این سوره موجب ایمنی از وسوسه شیطان است.


ختم سوره علق

۱- در وقت رفتن نزد ملوک ۳ بار سوره علق را بخواند، ایمن گردد.
۲- این سوره را به جهت زیادی روشنی چشم ۲۱ بار بخواند.


ختم سوره اخلاص

چون کسی در زندان باشد، ۱۰۰۰ بار سوره اخلاص را بخواند، خلاص شود. همچنین هر صعبی که پیش آید، در یک مجلس ۱۰۰۰ بار این سوره را بخواند، آسان گردد.

لغت نامه دهخدا

حشر

حشر. [ح َ] (اِخ) نام سوره ٔ پنجاه ونهم قرآن دارای 24 آیه و مدینی است. و آغاز میشود به [سبح لِلّه مافی السموات] و پس از مجادله و پیش از ممتحنه است.

حشر. [ح ُ] (ع اِ) سبوس.

حشر. [ح َ ش َ] (ع اِ) چریک. سپاه بی نظم. باشی پوزوق (ترکی). چته. سرآزاد. مقابل اجری خوار. لشکرنامنظم. سپاهی داوطلب مقابل لشکر. سپه:
شاه ایران بتاختن شد تیز
رفت و با شاه نی سپاه و حشر.
فرخی.
در دلیران بگه معرکه زانسان نگرد
که دلیران بگه معرکه در مرد حشر.
فرخی.
هم فضل بکف کردی هم علم زبر کردی
از فضل سپه داری از علم حشر داری.
فرخی.
اگر چه بود حشر بی کرانه ایشان را
نمود خسرو مشرق بدان حشر محشر.
عنصری.
ومحمدبن علی بن اللیث سپاه بسیار جمع کرد سوار و پیاده و حشر روستائی. (تاریخ سیستان).
و بیرون سراپرده بسیار مردم درگاهی ایستاده و حشر همه با سلاح وبار دادند. (تاریخ بیهقی ص 551). پیش یک هفته کسان رفته بودند فرازآوردن حشر را. (تاریخ بیهقی ص 418).
اصل شر است این حشر کز بوالبشر زاد و فساد
جز فساد و شر هرگز کی بود کار حشر.
ناصرخسرو.
و انجا که تو باشی امیر باشی
گر چند بگردت حشر نباشد.
ناصرخسرو.
هو الاول هو الاخر هوالظاهر هو الباطن
منزه مالک الملکی که بی پایان حشر دارد.
ناصرخسرو.
مباد شاهاهرگز سپاه بی تو از آنک
حشر بتو سپه است و سپاه بی تو حشر.
مسعودسعد.
نه سرآزادم و نه اجری خور
پس نه از لشکرم نه از حشرم.
مسعودسعد.
او یکی شاه شد که ملکش را
گفته ها لشکر و حشر باشد.
مسعودسعد.
با لشکر تیمار حشر خواستم از تن
از آب دو چشمم بدو رخ برحشر آید.
مسعودسعد.
هر سال شهریارا اطراف مملکتی
از جنبش تو پر ز سپاه و حشر شود.
مسعودسعد.
بچشم اندر گوئی خیال او ملکی است
کز آب دیده ٔ من لشکر و حشر دارد.
مسعودسعد.
چون ابر سپه راندی و چون باد چپ و راست
سوی تو روان گشت ز هر سو حشر فتح.
مسعودسعد.
زودخیز است و خوش گریز حشر
زودزایست و زودمیر شرر.
سنائی.
بین که همچون دیدگان خرد دیباپوششان
گرد تخت خویش چون دارد حشرلک لک بچه.
سوزنی.
آخر ایران که از او بودی فردوس برشگ
وقف خواهد بد تا حشر بدین شوم حشر.
انوری.
غم هم از عالم است و در عالم
می نگنجد که بس قوی حشر است.
خاقانی.
ایلک با حشر خویش به مجازات او نزول کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). خواست که با آن حشر بناحیت قنوج رود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 408چ 1272 هَ. ق. طهران). ابوالقاسم از نهیب آن حشر و آسیب آن لشکر و خوف آن دو سرور سپر هزیمت در پشت کشید و راه گریز گرفت. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). و مؤن حشر و چریک و اثقال و رواید عوارضات از آنجا مرتفع کرد. (جهانگشای جوینی). و آنچ از این وجه حاصل شود در وجه اخراجات حشر و یام و خرج ایلچیان صرف کنند. (جهانگشای جوینی). چون ابیورد و سرخس و غیر آن حشر بیرون آوردند. (جهانگشای جوینی).
پس سپاه اندکی بی این نفر
به که با اهل نفاق آید حشر.
مولوی.
گه مرا پیش حشر خاری کنی
روز روشن بر دلم تاری کنی.
مولوی.
گاه بیانش ز ملایک حشر
بر سخنش چون مگسان بر شکر.
امیرخسرو دهلوی.
|| بیگاران. سخره گان. به شاه کارگرفتگان از چته و چریک و غیر آن: پیشترنامه رفته بود به بوعلی کوتوال تا حشر بیرون کند و راه بروبند [از برف] و کرده بودند که اگر بنرُفته بودندی ممکن نبودی که کسی بتوانستی رفت و راست به کوچه مانست. (تاریخ بیهقی ص 544). این کوشک به چهار سال برآمد و بیرون از حد نفقات کرد و حشر و مرد بیگاری به اضعاف آن آمد. (تاریخ بیهقی ص 508). این همه ٔ قصرها پدرم کرد و از هیچ کس حشر نخواست. (تاریخ سیستان).بوقت استخلاص ماوراءالنهر و خراسان به اسم پیشه وری وجانورداری جماعتی را به حشر بدان حدود راند. (جهانگشای جوینی).
- حشر آوردن و حشر کردن و حشر درآوردن، حمله کردن بجماعت:
و نماز دیگر خبر رسید که خصمان بدو فرسنگی بازآمدند و حشر آوردند و آب این جوی را می بگردانند و باز جنگ خواهند کردن. (تاریخ بیهقی ص 950).
هجران تو بر جان من از رنج حشر کرد
خون جگرم باز ز دو دیده بدر کرد.
مسعودسعد.
اندر این بود که از نازکی و مستی و شرم
خواب مستانه در آن لحظه درآورد حشر.
؟
اما احوال نیشابور، چون غزان آنجا رفتند اول مردم شهر کوشش بکردند و قومی را از ایشان بکشتند. چون غزان را خبر شد یکباره حشر آوردند و مردم طاقت جنگ نداشتند. (مجمل التواریخ و القصص). || بوش. غوغا. اراذل:
ز بهر دانا دارد همی بپای خدای
جهان و دین را نز بهر این حشر دارد.
ناصرخسرو.
عنایت ازلی هم عنان عقلم باد
که از عنا برهاند به حشر از حشرم.
سنائی.
|| گروه. جماعت. || ج ِ حشره.

معادل ابجد

ختم سوره حشر

1819

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری